داستان کوتاهی از امام سجاد علیه السلام : یاد نعمت های خدا که می افتاد ،سجده می کرد .آیه ای از قرآن راکه می خواند ،سجده می کرد .بعد از نماز  ،سجده می کرد .دو نفر را که آشتی می داد ،سجده می کرد .جای مهر روی  پیشانیش مانده بود .به خاطر همین به او می گفتند : "سجاد "